خلقیات ایرانی (تجلیل از مهاجمان)

ظاهرا هیچ ملتی مثل ما ایرانی ها ، از مهاجمان به سرزمینمان تجلیل نکرده است . ماههای عربی را به عنوان نام فرزندان خود انتخاب کرده ایم و به آن افتخار می کنیم و حتی در این راه نام چنگیز و تیمور را هم فراموش نکرده ایم . این روحیه عجیب و غریب در متون ادبی و آثار بزرگان ما نیز کاملا مشهود است . مشغول تورق گلستان سعدی بودم که به این حکایت رسیدم .
«اسکندر رومی را پرسیدند دیار مشرق و مغرب به چه گرفتی که ملوک پیشین را خزاین و عمر و ملک و لشکر بیش از این بوده است وایشان را چنین فتحی میسر نشده گفتا به عون خدای عزّوجل هر مملکتی را که گرفتم رعیتش نیازردم و نام پادشاهان جز به نکویی نبردم

بزرگش نخوانند اهل خرد            /             که نام بزرگان به زشتى برد»

گلستان سعدی . در سیرت پادشاهان

این در حالی است که ما و شما می دانیم اسکند مقدونی چه بر سر ایران آورد.



5 پاسخ به “خلقیات ایرانی (تجلیل از مهاجمان)”.

  1. آیا ما ایرانیان نیز فرهنگ و بودشی منحصر به فرد داریم که تاریخ، سیاست، روحیات و آداب ما از آن همیشه تاریخ از آن متاثر بوده است؟ پاسخ من آری است. شاید همه ما به چیزهای ساده ای اندیشیده باشیم که آن را ویژگیهای ایرانیان می دانیم. ممکن است به بسیاری از مردم شرق نگاه کرده باشیم و از خود پرسیده باشیم چرا ایرانیان به راحتی لباسهای سنتی خود را رها کردند در حالی که اغلب مردم شرق حتی امروز نیز به لباسهای سنتی خود دل بسته اند و البته این موضوعی معاصر نیست و هرودت نیز سربازان ایرانی را سربازانی با لباس مادی، کلاه پارسی، نیزه مصری و سپر یونانی و بدون تعصب به لباسی رسمی و مختص پارسیان معرفی کرده است. شاید به این فکر کرده باشیم چرا ایرانیان هیچگاه در خارج از ایران در کشورهایی که زندگی می کنند محلات ایرانی تشکیل نداده اندآن گونه که بسیاری مهاجران شرقی چون چینیها، ویتنامیها، اعراب و تا حدودی هندی ها بدان متمایل بوده اند؟ چرا تاریخ ایران تا این اندازه متاثر از اندیشه های دینی است و از طلیعه درخشش تمدنهای ایرانی دین در محور زندگی اجتماعی ایرانیان و سیاست آنان قرار می گیرد و از فره ایزدی شاهان هخامنشی تا زردشتی گری رسمی شاهان ساسانی تا آل بویه و شیعه گری صفویه تا شاهان ضل الله قاجار و انفلاب اسلامی ایران تداوم می یابد و چرا حتی قیامهای ایرانیان در طول تاریخ در غالب موارد قیامهای دینی بوده است؟ کدام ملت را می شناسید که نام فرزندان خود را نام مهاجمان به سرزمینشان بگذارند، نامهایی چون اسکندر، چنگیز و تیمور و نامهای عربی که البته به دلیل باورهای دینی ما ایرانیان است. چرا تاریخ ما بیشتر گواهی به همکاری ایرانیان با اقوام مهاجم دارد تا جنگ با آنان ؟! چند وزیر در تاریخ مغول ، عرب و مهاجمان ترک تبار ایرانی بوده اند؟! چند کشور دنیا را می شناسید که سرانش پیوسته رو به مردم جهان سخنرانی کنند؟ چرا ما آن قدر مغولها را تحمل کردیم تا ایرانی شدند در حالیکه چینیها با قیامهای خونین آن قدر جنگیدند و کشته دادند تا آخرین مغولها را از سرزمینشان اخراج کردند؟ و بسیاری سوالهای دیگر که بسیاری را بر آن داشته که ایرانیان را به صفتهای گوناگون تعریف کنند آرامش دوستدار ما ایرانیان را” دین خو” و عبدالکریم سروش” استبداد خو” می داند و علی رضا قلی از جامعه شناسی نخبه کشی در میان ما ایرانیان می گوید و قاضی مرادی از روحیه تاریخی استبدادی ایرانیان می نویسد. ولی براستی ما کدامیم؟

  2. در پاسخ دوستی که مطلب خلقیات ایرانی را نگارش نمودند و در قسمت آخر میگویند ما و شما میدانیم اسکندر چه بر سر ایران آورد باید بگویم شاید شما واقعا ندانی اما اینجانب طی پنج سال تحقیق در تاریخ های مختلف و مراجعه به شاهنامه و گلستان دانستم که اسکندر چنان بود که این دو ادیب پارسی شرح بر اعمالش دادند…اسکندر نه تنها تخریب نکرد که بر خلاف اعراب و مغولیان کنابخانه های بسیاری تاسیس کرد…مخ های زرتشت برای استفاده از احساسات میهن پرستی ایرانیان بر علیه اسکندر تخت جمشید را آتش زدند…با تعصب نمیشه تاریخ رو مطالعه کرد…سعدی و فردوسی از من و شما ایرانی تر بودند و نخستین شک من در هویت اسکندر در واژه های فردوسی شکل گرفت که هرگز از اسکندر به بدی نام نبرد

  3. با سلام شاهان ایران هم به هندوستان حمله کردند به آناتولی و گرجستان حمله کردند کوه نور و دریای نور ثمره و غنیمت این جنگها است ما هم آدم کشتیم ما هم غارت کردیم وقتی‌ که ما حمله می‌کنیم فتح می‌کنیم و وقتی‌ که آنها حمله میکنند ما غارت می‌شویم این ادبیّات جنگ هست با یک نیمنگاه به نوشته‌های شما میشود تاثیر زبان عربی‌ را دید از همین تورق

  4. […] این مجموعه : تجلیل از مهاجمان بیشتر دسته‌ها:خلقیات ایرانی دیدگاه‌ها (0) […]

نظر شما برای ما بسیار مهم است